اثری از ربابه محمدیان از نویسندگان انتشارات حوزه مشق
شماره (۲)
پنجره
نوری از پنجره کنج اتاق را روشنتر کرده بود
و من خیره تر از هر دفعه به آفتاب گردان های پشت پنجره خیره شده بودم
سکوت مطلق بود ؛؛ به اندازه همین سکوت درسرم غوغایی بپاا بود ….جااانم درد میکرد
پنجره را که باز کردم..نسیم خنکی موهایم را نوازش کرد…نوازش های نسیم هم چاره ای نکرد گویی خسته تراز آن بودم ک نسیم هم بتواند حاالم را خوب کند..پنجره را بستم و برگشتم ب دنیای خووودم..فنجان ترک خورده همیشگیم “کنارم بود. گلهای سرخش انگار روی فنجان میرقصیدند. و مرا به سمت خود میخواندن. فنجان را برداشتم و چایم را خوردم.
در سرم جنگی بپا بود .جنگی میان من و من
منی که دلم میخاست دوباره پنجره را باز کنم و با درخت و خورشید و ابر و حتی گنجشکها معاشرت کنم و منی که بشدت میخاستم در کنج همین اتاق و خیره به قالی و پنجره بمانم…
وای مگر میشود
بنظرم بزرگترین جنگ آدما،،جنگ با خودشونه’کاااش میشد فراموش کردن هم مثل دوست داشتن راحت بود..دوست داشتن راحترین
و زیباترین خصلت انسانه
دوس داشتن آسمان
دوس داشتن باراان
دوست داشتن پنجره های اتاقمان
و دوست داشتن…….
فنجان را کنار میز گذاشتم ،،
مغزم درد کرد؛چه خبر بود
یک لحظه چشمم ک به آن سوی پنجره افتاد ؛کبوتر سفید رنگ زیبایی دیدم که انگار پشت پنجره به تماشای من نشسته بود.
آتش بسی درجانم شکل گرفت.
.سکوت سنگینی همه وجودم را گرفت
کبوتر جاانم…
تو از کجا آمدی و قشنگی نگاهت جنگ درونم را به سکوت وا داشت…تبسمی که بر لبم آمد یااد خنده ها و قهقه های گذشته ام افتادم
مدتی بود لبخندی بر لبم نقش نبسته بود خدای من..
انگار برایم معجزه ای آورده ای..
.معجزه ای از جنس صلح.
چند قدمی تا کنار پنجره برداشتم
چشمان کبوتر هنوز محوتماشای اتاق بود
قشنگیه نگاهش گویی مرا به باز کردن پنجره تشویق میکرد ….
در کشاکش داغی آفتاب و اَبر ،،ونسیمی که آفتاب گردان ها را میرقصاند و کبوتری که مرا به خود مشغول کرده بود؛؛همگی دست به دست هم داده بودند تا مرا به آنسوی پنجره بکشانند
چشمان خسته ام را کمی بستم
و دیگر یک من در وجودم داشتم..منی آزاد و رها.
رها از هرچه مرا به اسارت میکشد
چشمانم را باز کردم
پنجره زنگ خورده دوست داشتنی اتاقم را باز کردم ولی اینبار انگار جانی دوباره گرفتم
گاهی فقط آسمان آبی بی منّت
اندکی جای سبز…
بوی خاک نم زده
قاب عکسای روی دیوارمان
کبوتر های نشسته کنار پنجره هایمان
تو را به زندگی بر میگردانند
ربابه محمدیان
از قلم تا جاودانگی… با شما!
انتشارات حوزه مشق با عشق به کتاب و باور به استعدادهای این مرز و بوم فعالیت میکند. ما به جای ساختن کتابهای سطحی، به خلق آثار ماندگار و حمایت از نویسندگان و شاعران عزیزمان افتخار میکنیم. هر نقدی که از روی خیرخواهی و سازندگی باشد، گوش جان میسپاریم؛و با قدرت به مسیرمان ادامه میدهیم.
خدمات ما شامل چاپ کتابهای شعر، داستان، رمان، دلنوشته، کتاب کودک، ترجمه و تبدیل پایاننامه به کتاب است.
انتشارات حوزه مشق؛ جایی برای رویش، قلم و جاودانگی.
۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹
۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶
#چاپ_داستان #چاپ_شعر #چاپ_رمان #داستان #شعر #رمان #شاعر #نویسنده #چاپ_کتاب #فردین_احمدی #حوزه_مشق #انتشارات_حوزه_مشق #نویسنده #محقق #پژوهشگر #مترجم #ایران #قلم #کتاب #ادبیات #فرهنگ #هنر