اثری از امید پور آزرم از شاعران انتشارات حوزه مشق
کبر و غرور
مجلسی رفتم یکی پیری جلیل القدر بود.
پیر در پایین مجلس یک جوان در صدر بود.
یک نفر گفتش پسرجان جایگاهت را بدان.
او نداند ظاهرا بالانشسته،عزتش درقعر بود.
در توهم مانده بود و کِبر، کورش کرده بود.
چون غرورش ناخدا بود،گمشده در بحر بود.
دیدگان را بسته بود و از خطایش بی خبر.
او نمی دید پیش پا، چاه عمیقی حفر بود.
پیرمرد آرام نشسته، تکیه داده گوشه ای.
وی شکسته قامتش، لیکن نماد صبر بود.
ساده زیستی،خاکی و افتاده بودن عادتش.
از همین رو، او بزرگ و سرشناس شهر بود.
#امید_پورآزرم
از قلم تا جاودانگی… با شما!
انتشارات حوزه مشق با عشق به کتاب و باور به استعدادهای این مرز و بوم فعالیت میکند. ما به جای ساختن کتابهای سطحی، به خلق آثار ماندگار و حمایت از نویسندگان و شاعران عزیزمان افتخار میکنیم. هر نقدی که از روی خیرخواهی و سازندگی باشد، گوش جان میسپاریم؛و با قدرت به مسیرمان ادامه میدهیم.
خدمات ما شامل چاپ کتابهای شعر، داستان، رمان، دلنوشته، کتاب کودک، ترجمه و تبدیل پایاننامه به کتاب است.
انتشارات حوزه مشق؛ جایی برای رویش، قلم و جاودانگی.
۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹
۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶
#چاپ_داستان #چاپ_شعر #چاپ_رمان #داستان #شعر #رمان #شاعر #نویسنده #چاپ_کتاب #فردین_احمدی #حوزه_مشق #انتشارات_حوزه_مشق #نویسنده #محقق #پژوهشگر #مترجم #ایران #قلم #کتاب #ادبیات #فرهنگ #هنر