قلم شما

داستانی از فروزان مزاجی از نویسندگان انتشارات حوزه مشق

#داستان_کوتاه نقطه های نورانی: نور کمرنگ چراغ موتور دل جاده را می شکافت و به پیش می رفت. نه از روبرو ، نه از پشت سر ، هیچ ماشینی نمی آمد ، تنها تاریکی و سکوت بود که تا انتهای دشت پیش می رفت. جاده سر بالایی ملایمی داشت ولی همین هم برای موتور قدیمی او زیاد بود و هر لحظه از سرعتش کاسته میشد .... از دور دست صدای زوزه ی گرگ به گوش می رسید . در فصل سرما گرگهای گرسنه بیشتر به آبادیها نزدیک می شدند . دانه های برف کم کم باریدن گرفت و سوز سردی...
قلم شما

اثری از ساناز حسینی از نویسندگان انتشارات حوزه مشق

نسبت خیال پردازی گریختن چرا؟ مگر اندیشیدن وخیال وتورم وتفکر یا گمان بردن به یک معنی نیست. پس این چه وصفیست!? یک معنی به هزارو یک معنی بخش می شود من... خیال من توصیف بهتری هم دارد مانند: وصف پوچ همان پوچ مملو از ازدهام سانازحسینی       از قلم تا جاودانگی... با شما! انتشارات حوزه مشق با عشق به کتاب و باور به استعدادهای این مرز و بوم فعالیت می‌کند. ما به جای ساختن کتاب‌های سطحی، به خلق آثار ماندگار و حمایت از نویسندگان و شاعران عزیزمان افتخار می‌کنیم. هر نقدی که از روی خیرخواهی و سازندگی باشد،...
قلم شما

اثری از سیده رقیه(افسون) هاشمی از شاعران انتشارات حوزه مشق

نفس‌هایت را دانه‌دانه می‌شمارم مانند مهره‌های تسبیح که عادت کرده بود به نوازش سرانگشتانت می‌چینم ستاره‌ای از آسمان دلت تا نور بپاشد به روی دلشوره‌های خیس‌خورده‌ات در هاله‌ای از جوانی‌ات که نقش بسته در سر‌انگشتانِ سرخ‌فامت     سیده رقیه(افسون) هاشمی       از قلم تا جاودانگی... با شما! انتشارات حوزه مشق با عشق به کتاب و باور به استعدادهای این مرز و بوم فعالیت می‌کند. ما به جای ساختن کتاب‌های سطحی، به خلق آثار ماندگار و حمایت از نویسندگان و شاعران عزیزمان افتخار می‌کنیم. هر نقدی که از روی خیرخواهی و سازندگی باشد، گوش جان می‌سپاریم؛و با قدرت...
قلم شما

اثری از محسن آبکناری از شاعران انتشارات حوزه مشق

( مهر مادری ) عشق ایثار قشنگی است که زیبندهٔ توست حرمت  پاک   خداوند  ،  سرا پردهٔ  توست مادری  ،  لفظ  عوام  است که گویند تو را عاشقی    هست کلامی که  برازندهٔ توست * بود    لالایی   تو  ،   مایهٔ    آرامش    من شانه  و  دست   تو   گهوارهٔ   آسایش  من حامی ام   بعد  خداوند  شدی  روی  زمین ای  پذیرندهٔ  بی چون و چرا ، خواهش من * وقت  بیماری   من  ،  باز   تو   بیتاب  شدی تا که  آسوده  شوم ، خسته و بیخواب شدی گاه  تا  وقت  سحر  ،  بهر  سلامت  شدنم ، گرمی  و  نور  به  من دادی و خود آب...