اثری از ثریا آور زمانی از شاعران انتشارات حوزه مشق
جان ماسرچشمهطوفان دریایغماست آسمان چشم ما آیینهدار شبنم است جرعهنوش ساغر رنج و بلاییم از ازل هرچهساقیریزدشدرجاممادُردغماست گریهها کردیم درشب های وهمآلودعمر گوییا لبخند با لبهایما نامحرم است تشنه ییکلب تبسم سربههرجامیرنیم هر کجا پامی نهد دلسرزمین ماتماست ساز هستی را نباشد نغمه ایشورآفرین جز نواهایغم انگیزیکهدر زیروبماست فصلگندم بود و فصلدانههاییازفریب شیوهی سرگشتگی از اشتباه آدم است یک مسافر یک غریبه در سرای عالمیم اینسفر از ابتدا تا انتهایشمبهم است تا کجا قدمی کشد این غربت بیانتها عارفی داند که آگاه از مرام عالم است ره ندارد در دلم اندیشهی نامحرمان درحریم خانهیدل شاهدغم محرماست بال و پر بگشا...