اثری از مریم اسماعیلی از نویسندگان انتشارات حوزه مشق
من و تو قصه دل ِ تنگ که پر از ابر بهاریست منم اوکه از صدای سخن عشقش پر می شوم تویی آن که ردّش از پنجره گوشه ایوان پیداست منم او که پیکرش زخمی دشنه ی تقدیر شد تویی آن که از صدای غرش اضطراب زمین ترسید منم او که سراپا همه گوش بر بام لبانم تویی آن که ... منم او که ... تویی تا بیاید ذوق آمدنت که شاید غم برود آن که پیداست از این شعر پریشان حال زارش منم او که ... تویی آن که ... منم تو ... من ... مریم اسماعیلی ...