پایتخت شعر ایران

(جّنگِ عشق) روزی که دستهایت را در دستاتم گره زدی گفتم قولِ ابدیت بده نمی خواستم با این دنیا گلاویز شوم چقدر خوب با دستانِ پُرمهرت موهایم را نوازش کردی و آرام دمِ گوشم نغمه ی دوستت دارم سّر دادی... گفتم، اگر روزی بخواهم هدیه ای به تو بدهم قطعا توانایی دیدنِ خودت از چشمم را به تو هدیه میکنم تا بدانی تو خاص ترین غنیمت جّنگِ عشق بودی برایم. ✍️#رویا_⭐ابراهیمی       خدمات ما شامل چاپ کتاب‌های شعر، داستان، رمان، دلنوشته، کتاب کودک، ترجمه و تبدیل پایان‌نامه به کتاب است. شما هم اگر رویایی در سر دارید، با...

خواب و خیال زیر چتر تک درختی فارغ از دنیا و من سایه درآغوش بود و خواب در رویا و من بیدمجنون بالهایش را به رقص آورده بود باد میزد شانه بر مو بوسه بر لبها و من درحریم خلوتش مستانه از بوی خیال شبدر و ریحان وسوسن عطر در گلها ومن شادبودند آن سبکبالان پیرامون سر هریکی را تکنوازی بود در معنا و من خنده بر لب داشت یار. و یک سبد گل دربغل نم نمک آمدکنارم آن گل زیبا و من گفت برخیز جان من دیدی که آخر آمدم حال بنگر چشم و ابرو آن قد رعنا و...