پایتخت شعر ایران

گاهنامه ادبی «شمع و پروانه »وابسته به انتشارات بین المللی حوزه مشق منتشر شد.   در این شماره آثار چند تن از هنرمندان منتشر شد:   ✨✨✨✨✨     پروانه منصوری :   گل‌های تنت ریخته درقالی کرمان عطربدنت ریخته درقمصرکاشان آنقدرلطیفی که خدادوست ندارد یک خال بیفتدبه تنت ازنم باران لبخندبزن ازلب توسیب بچینم تاولوله افتدبه خراسان وبه لبنان زیبایی بی حدوحسابت به که رفته؟! ازکنج لبت نازگل سرخ بریزان.... لبخندتوگرچه گسلش زلزله خیز است.... خوش آب وهوائیست،چونان پیچ شمیران.... وابسته ی چشمان توأم....کاش نبودم.... سخت است جدایی گل پونه وگلدان.... سخت است ازاین دردبخواهم بنویسم... این دوری واین...

ستاره‌ای که در آسمان سینمای جنگ و اجتماع خاموش نشد نویسنده: دکتر فردین احمدی مدیر مسئول انتشارات بین المللی حوزه مشق رسول ملاقلی‌پور، یکی از برجسته‌ترین چهره‌های سینمای جنگ و اجتماعی ایران، در تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۳۴ در اردبیل چشم به جهان گشود و در ۱۵ اسفند ۱۳۸۵ در راه هنر و تعهد به جنگ و جامعه، بر اثر سکته قلبی از این دنیا رفت. زندگی او تجسمی از عزم و اراده‌ای بود که با بهره‌گیری از هنر، داستان‌های بی‌صدای جنگ و مردم عادی را بر پرده سینما به تصویر کشید. او از آن دسته هنرمندانی بود که بیش از...

بیا پروانه ها را از قصه ام بگیر .. همان هایی که بال هایشان را در سطرهای بی گناهم جا گذاشته اند .. و آن کبوتران سپید رها را دیگر نمی خواهم … در جهان خاکستری ، معصومیت ها را نشانه می گیرند .. و خیرگی ها را محترم قلمداد می کنند .. حقیقت پاییز را به خاطرم بیاور .. و آن روزهای طلایی بی دغدغه را … که عشق از درختان نارنجی وام میگرفت .. و غروب ، تلولویی صادقانه در سینه ی آسمان بود … زیبایی ها را به خاطرم بیاور … شادی جدی ✍🏻      ...

تن پوش کوچه های دلتنگیم چشمانیست که روحم را به معراج آسمان پرشر و شور عشقت دعوت می‌کند و من دیگر برهنه ای در انتظار.جامکی پلاسیده از جنس درد نخواهم بود   *محبوب صادقی           خدمات ما شامل چاپ کتاب‌های شعر، داستان، رمان، دلنوشته، کتاب کودک، ترجمه و تبدیل پایان‌نامه به کتاب است. شما هم اگر رویایی در سر دارید، با ما در تماس باشید: 09191570936 09393353009 https://hozeyemashgh.ir انتشارات حوزه مشق؛ جایی برای رویش، قلم و جاودانگی

دست و پنجه نرم کردم با خیالت در سرم شد میانجی در نزاع عقل و دل، چشم ترم دست من از دامنت کوتاه بود اندیشه ات از بلندای زمان آوار شد بر باورم کوه آتش بودی و من سوختم در آتشت برنخواهد خواست ققنوسی هم از خاکسترم انچه از من برده ای ای دوست عمر و آبروست از تو هر چه زخم خوردم شعر شد در دفترم بعد تو با هیچ لبخندی نمیلرزد دلم بعدتو تندیس بی جانی ست دیگر پیکرم در قمار عشق میگفتند باید بگذری از تمام هستی ات،، دل بود برگ آخرم طیبه عباسی" باران"    ...

آنقدر از برخی‌ روزها ‌فاصله گرفته‌ام که حتی تصویر‌خاطرات‌،دور از انتظار است. چهار‌ساله‌بودم و خیلی تجسم‌‌واضحی از آنچه‌می‌گویم در ذهن نیست.روزهای پایانی‌زمستان و نزدیک‌تحویل سال نو بود. آن‌زمان،تنها فرزند خانواده و تنها نوه‌ خانواده پدری،که‌‌برای همه عزیز‌دردانه‌ و کانون‌توجه جلوه می‌نمودم. پدربزرگ تصمیم به یک سفر دسته‌جمعی گرفت.مادر‌‌بزرگ‌ِبابا، عمو و عمه‌ها،من،مامان وبابا را با خود همراه نمود.مادر تعریف می‌کرد" از همان اول گریه را سردادی که چرا مادربزرگ‌ و عموی‌ کوچکت‌ همراه ما نیستند‌؟حتی عموی‌کوچک از سادگی‌بچگی،تو‌را می‌ترساند و می‌گفت:وقتی به مقصد رسیدی،من خود را به تو رسانده و تورا از گلدسته‌ها پرت می‌‌کنم.." بلاخره اولین سفر‌زندگی‌ام آغازشد.همین را به‌یاد...

یاضامن آهو بازهم پرمی‌کشد این جان من مقصد مقصود او جانان من چشم من مست هوای کوی او پر کشم سوی رضا سلطان من #شعرفرحنازمولائی         خدمات ما شامل چاپ کتاب‌های شعر، داستان، رمان، دلنوشته، کتاب کودک، ترجمه و تبدیل پایان‌نامه به کتاب است. شما هم اگر رویایی در سر دارید، با ما در تماس باشید: 09191570936 09393353009 https://hozeyemashgh.ir انتشارات حوزه مشق؛ جایی برای رویش، قلم و جاودانگی

پاییزافسُرد قشنگی پاییز به مهرش بود نامردی توفان،  حسش را برد درد، دلخوشی را درسینه ستُرد عابر،آهسته بغضش را خورد برگ زردازخستگی  مُرد بغض آسمان دردل ابر  سیاه، سُرخورد بوستان،  پاییزی  شد بدون عابر، فسُرد فنجان چای داغ، سرد شد آهسته، دست به قلم بردم قلم دربٕسترشعرم دل به خمیازه سپرد خواستم ازعشق  بنویسم دل آهی کشیدو جا خورد پروانه درپیله، سرفرو برد شمع آب شد گل، رنگ باخت وپژمرد پروانه آرام درپیله جان سپرد #فرحناز_مولایی       خدمات ما شامل چاپ کتاب‌های شعر، داستان، رمان، دلنوشته، کتاب کودک، ترجمه و تبدیل پایان‌نامه به کتاب است. شما هم اگر...