داستانی از بانوی هنرمند پریسا زارعی _انتشارات حوزه مشق
زنگ آخر بود سرکلاس ادبیات نشسته بودم و زل زده بودم به یه نقطهی نامعلوم
داشتم فکر میکردم؛ به چی؟ به کی؟ نمیدونم شایدم میدونم اما نمیخوام که بدونم!
همه دور هم جمع شده بودن از اون دورهمیهایی بود که همه نظرشونو در مورد یه موضوع میگن و بحث میکنن.
موضوعشون رنگ بود؛ رنگ مشکی!
یکی میگفت تباهیه یکی میگفت عشقه یکی دیگه میگفت ابهته! ولی تو ذهن من چیزای دیگهای داشت نقش میگرفت، چیزایی مثل چشاش، موهاش… آخه اون چشم و آبرو مشکی بود
آخ نگم براتون از وقتی که سیاه میپوشید؛ دل میبرد از عالم و آدم
وقتی آستین لباسشو میزد بالا و دستای مردونهاش رو به نمایش میذاشت توی اون لباس مشکی فوق العاده میشد!
ولی سفیدو دوست ندارم؛ سفید بهش نمیاومد یعنی خب اولین و آخرین باری که سفید به تنش دیدم بعدش دیگه ندیدمش. خیلی داد زدما گفتم نرو گفتم بری میمیرم ولی نموند
پا نشد، پا نشد که مثل همیشه بغلم کنه و بگه دختر کوچولوم گریه نکنیا پسرت میمیره اگه اشک تو چشات جمع شه…
پسر کوچولوم حالا دارم واسه تو مینویسم
مینویسم که بدونی چقدر دلتنگتم و چقدر خواستار دیدارت… زمان زیادی نمونده، دارم میارم کنارت!
نویسنده پریسا زارعی✍🏻
❤️❤️
روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق
https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir
چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب تبدیل رساله دکتری به کتاب مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت مقاله انجام طراحی جلد و صفحه آرایی در بالاترین کیفیت ویراستاری حرفه ای کتاب
همین الان به کارشناسان حوزه مشق پیام بدهید.
۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶
۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹