پایتخت شعر ایران

و چشم های او که فراموش نمیشود اما... فراموشی می اورد   علی رحمانی       ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت مقاله  انجام طراحی جلد و صفحه آرایی در بالاترین کیفیت  ویراستاری حرفه ای کتاب همین الان به کارشناسان حوزه مشق پیام بدهید. ۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶ ۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹

بی حوصله غرق التهابم ،بی تو مشغول تماشای سرابم،بی تو گل بودم و همنشین باد و باران خشکیده ام و لای کتابم،بی تو کهربامحمدجانزاده               ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت مقاله  انجام طراحی جلد و صفحه آرایی در بالاترین کیفیت  ویراستاری حرفه ای کتاب...

تا زلیخا قصه ی معشوق را از بر نکرد همچو یوسف را کسی در عاشقی باور نکرد حسرت زلف پریشان و نگاه منتظر تیغ و نارنجی شد اما مرحم ساغر نکرد بوی پیراهن اگر از مصر بر کنعان رسید مزد چشمانیست که، بی یار یک دم سر نکرد باز اگر گرگی رسید و جامه ی عشقی درید گو در این بازی کسی بیگانه را باور نکرد.   مهری علی عسگری(بانو)         ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد...

آن صدایِ بمِ مردانه ی تو کاری با من کرد که زلزله با بَم نکرد... #سحر_طاهری         ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت مقاله  انجام طراحی جلد و صفحه آرایی در بالاترین کیفیت  ویراستاری حرفه ای کتاب همین الان به کارشناسان حوزه مشق پیام بدهید. ۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶ ۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹

سکوت دشت از لاله لبریز قاصدک آرام سقوط آزاد درد ی فرسوده جانم را غروب دشت را به شب سپرد چه جانکاه مغز استخوانها یم تورا فریاد کرد خدارا نیز هم نه تو بودی نه خدا پی ات دویدم ای درد نفس هایت دود شد تن من خاکستر ای درد زبانم لال نکند گرفتار انبوه اندوهی ای درد نکند بغض شکسته ی کوهی ای درد نکند صدای پای آهویی ای درد نکند سبزه ای نشسته کنار جویی ای درد نکند چراغ راه کلبه ای دوریی تو چه بودی ای درد که درمان نیز هم شهروز         ❤️❤️...

به جنون کشانده دل را به دو چشم کهربایی تو چه شورشی به جانم ، به گمان که کودتایی تو چنان بتازی ای عشق به مقدسات و جانم چو سمند لاابالی که رمیده از صدایی نکند عجین نمودی به نگاه قرص اکسی همه هوش من پراندی به نگاه دلربایی تو چه آتشی به جانم که بسوزد استخوانم نهراسد این دل من ز قداست و خدایی دو جهان بهم بریزی به نگاه عشوه خیزی نه زجنگ می هراسی نه به آشتی درآیی به نگاه بی فروغم چه جهان تیره نمودی و چه ساده باورم شد که تو نور و روشنایی #آتشکـــــــــده...

زنگ آخر بود سرکلاس ادبیات نشسته بودم و زل زده بودم به یه نقطه‌ی نامعلوم داشتم فکر میکردم؛ به چی؟ به کی؟ نمیدونم شایدم میدونم اما نمیخوام که بدونم! همه‌ دور هم جمع شده بودن از اون دورهمی‌هایی بود که همه نظرشونو در مورد یه موضوع میگن و بحث میکنن. موضوعشون رنگ بود؛ رنگ مشکی! یکی میگفت تباهیه یکی میگفت عشقه یکی دیگه میگفت ابهته! ولی تو ذهن من چیزای دیگه‌ای داشت نقش می‌گرفت، چیزایی مثل چشاش، موهاش... آخه اون چشم و آبرو مشکی بود آخ نگم براتون از وقتی که سیاه می‌پوشید؛ دل می‌برد از عالم و آدم وقتی...

نبض عاشقانه خواهرانه ام از تو، جوهر خودکار با من؛ ترنم فی البداهه هایم با مهر تو، سفیدی مقدس برگ کاغذ با من؛ جریحه دار کردن احساسم از قلب تو، رگبار کلمات بر سطر به سطر دفتر با من؛ خواهر مهربان بی چشم داشتم گناه کم لیاقتی واژه ها را بگذار به حساب دست به قلم ناتوان من که در توصیف وجود پر مهر تو قاصر است؛ تو مرا بلدی بهتر از خودم، گویا تویی در من می زیسته ، همدم تنهایی هایم بودی همان لحظات که می گریستم ، محرم و مرهم زخم هایم بودی هنگامی که زخم داشتم،...

دیوانه ای، حرف حسابم را نمیفهمی منشور و قانون کتابم را نمیفهمی با گوشه ی چشمم نگاهت میکنم،  اما تشویش و آه و اضطرابم را نمیفهمی شب گریه های دردناکم را نمیبینی شب پرسه و حال خرابم را نمیفهمی دیوانه ام دیوانه که چیزی نمیفهمد دیوانه ای، درد و عذابم را نمیفهمی میپرسی از من عاشقم هستی؟ ولی هرگز از چشم‌ های من جوابم را نمیفهمی ! با هرچه عشقت بر سرم آورد خندیدم وقتی غم ِ زیرِ نقابم را نمیفهمی   #زینب_فرضی           ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب:...