پایتخت شعر ایران

جهان من دو چشمانت، جهان را خوب میبینم نگاهت صبح رستاخیز به پا کرده که میــبینم ببین مردن برای تو چه زیبا و تماشاییــست همیشه مرگ این عاشق. شده رویای دیرینم مریم خشکناز         ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت مقاله  انجام طراحی جلد و صفحه آرایی در...

کلمه گم شده ی احساس عشقی دست نیافته زمستان مرا درگیر می کند دور می شوی شبیه ستاره   #کاظم_رستمی       ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت مقاله  انجام طراحی جلد و صفحه آرایی در بالاترین کیفیت  ویراستاری حرفه ای کتاب همین الان به کارشناسان حوزه مشق پیام بدهید....

چشم هایت شب را به من سپرده است مثل بارانی که بغضش را به روی خرمن عقده هایش وا می کند و من شاعری که نشسته در انزوای تتهایی اش و فنجان خالی اش را سر می کشد رو به روی آینه ای که اعتراف می کند حضورت زیبا ترین بهانه ی دلتنگی ست اگر ذره ای حوصله را در گوشت نجوا کنی #مرضیه_جابری ۱۴۰۲/۸/۱۷         ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری...

معلم ..🌺🍁 علم وادب آموخت اما! خودسوخت شمع نبود ولی به عشق پروانه شعله کشید تا آموخت 🌼🌼🌹🌹 استاد، تو خود جام جهانی گوهر به سخن، نام نهانی درمکتب درسی که نشستم اندیشه ی من، صحبت جانی در گوشه‌ی محراب عبادت در فکر منی، ذوق زمانی 🌼🌼💐💐 بوی مهر بوی بهارنو بوی عشق, بوی محبت و مهربانی بوی قشنگی، مثل عطروبوی اول مهر لحظه‌ای چشمانت را ببند تا حس کنی آن عطروبوی خوش ، آشنارا یادت هست ؟ آن شعر زیبا را باز باران با ترانه با گُهرهای فراوان می‌زند برتارَک دل بی بهانه، عارفانه بابا، آب می آورد شادمانه...

شاپرک وعطرنبات روی نقش غنچه ی لیوانم شاپرکی پرواز می کرد شاپرک بال داشت.چشم نداشت روی لیوانم، انگشت پاهایش می سوخت عاشق رنگ چایم شده بود شاپرک چشم داشت وفقط حاشا می کرد شاپرک دیوانه بود هی دور لیوانم می چرخید عطر نبات بر هوشش خورد گیچ شد شاپرک،شاپرک بال هایش سوخت دل من آزرده شد در خیالم باغی بود پر از گل سرخ عطرش از گلبرگ بهار از قلب اردیبهشت دیگر آنجا شد خانه‌ی او 🌹🌹🌹🌹   استخوانی از کدام شکست قلب ، هوش این صدای سنگ کوب کدام بود؟ می ترسم دیگر در هیچ بندی در هیچ مصرعی...