آثاری از بانوی هنرمند زهرا یزدانی _نشر حوزه مشق
داستانک
قیم
دوباره باران با آسفالت دعوایش شده است.
سرِ خاک؛ باران اشک می ریزد و به سینه ی آسفالت مشت می زند.
می خواهد به خاک برسد.
ولی آسفالت جلویش را گرفته.
شهردار قیم باران پشت پنجره می آید.
به صحنه نگاه می کند و می گوید:«فایده ندارد عقدش می کنم برای فاضلاب!»
هایلایت
شبنمِ روی گلبرگها از صبح میزند که بنویس!
می خواهم ننویسم. پررو! پررو! هر بار که عشقش میکشد که نمیشود.
تازه آن دیشب بود که باران زد و تا صبح صدای تیک تیک ناودان همسایه تلنگر میزد؛ یادت میآید آخرهای مرداد شصت و هفت، دم مرز مهران، باران روی قوطیهای کنسرو، پشتِ وانتِ جنازهها، توی دامن گلی ات می زد و تو مچاله شده بودی به در؛ رو به جاده، تا جنازه ها را نبینی و نمی شد از چشم های من پشت آن دایرهی خالی از گِلِ آن وانت لکنته ی قراضه ی پشت خط که رنگ سفیدش زیر گل ها محو شده بود ، فرار کنی؟ من تمام نگاه حسودم به غلتیدن آرام قطرهها از لحظهی بوسیدن پوست صیقلی صورت سرخ و سفیدِ ماهت بود تا بیاید زیر گودی چانه ات و روی پر روسریت بیفتد و هنوز هم گاهی فکر میکنم چرا پوست صورتت آنجا با آن هوا نمی سوخت همیشه براق بود تازه سر لپ هایت را بگو که آفتاب سرخ می کرد بعدش نمی سو خت و سیاه شود؟ چرا آن آفتاب سوزان روپوستت اثر نداشت؟
یعنی تایر وانت نمیرفت روی مین الان چه شکلی شده بودی؟ تارهای موهای بور وقتی سفید می شوند کنار تار های روشن خودت، باید چیزی شبیه مش سوزنی باشد که زنم بعضی وقت ها به موهایش می زند.
الان می گویند تمام ذرات عالم شعور دارند کجا؟ آن مین نمی دانست قطع نامه امضاء شده است!
بیا! باز هم گول شبنم باران دیشب را، امروز صبح خوردم !
#زهرایزدانی
❤️❤️
روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق
https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir
چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب تبدیل رساله دکتری به کتاب مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت مقاله انجام طراحی جلد و صفحه آرایی در بالاترین کیفیت ویراستاری حرفه ای کتاب
همین الان به کارشناسان حوزه مشق پیام بدهید.
۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶
۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹