پایتخت شعر ایران

index.png
قلم شما

اثری از بانوی هنرمند ستایش زنگنه _نشر حوزه مشق

تو نموندی بدونِ اینکه پشتِ‌سرِتو نگاه کنی رفتی... من وقتی رهام کردی خیلی اذیت شدم مثل گلی که از ریشه جدا شده باشه... نمیخوام خودمو قانع کنم بگم، رفتنِ تو برام مهم نبود ، نه ؛ برای کشیدنِ درد نبودنت تا آخر عمر اماده بودم... هربار که اشکِ منو در می آوردی هربار که دِل بیچاره منو به غم دچار میکردی من آماده بودم! اما چرا ؟ مگه یه آدم چی میخواد جز اینکه یکی دوسش داشته باشه ؟ الانم برو ! کاری ندارم باهات . . . فقط از این به بعد نگران اینم که کی قراره بعدِ من...