پایتخت شعر ایران

ابد و پنج دقیقه اسمت میاد دست و دلم میلرزه حسّم بهت همیشه هست و سبزه به چشم من ،جز تو کسی نمیاد دوستت دارم، عزیزم خیلی زیاد عاشقی رو به لطف تو چشیدم هرکی اومد دورشو خط کشیدم یکتا پرستی که میگن همینه توی دلم اسم تو صدر نشینه آدم مگه از زندگی چی میخواد بارون عشق اونم تو اوجِ مرداد زنده اَمو دلیلِ این بودنی دنیا فقط باتو شده دیدنی عاشقتم ، ابد و پنج دقیقه ساعت عشق عجیب کوک و دقیقه... فاطمه نیکوکاران     ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب:...

قسم به سوره ی چشمان تو که رنگین است هنوز خاطره ات لابلای پرچین است همین که کافر و بی دین شدم بخاطر تو غرور سرکش من در خیال تمکین است بدان که موهبتی بهتر از حضورت نیست عبور ثانیه ها بی تو سرد و سنگین است و جان رسیده به لب بی تو خوب میدانی که در کنار تو بودن قرار و تسکین است کسی صدای مرا در نبود تو نشنید سکوت ، قصه ی یک حرف رو به تدفین است غزل حکایت درد فراق شد هربار چقدر در قفست، انتظار شیرین است   طیبه عباسی(باران)     ❤️❤️...

تو رفتی ! مرهم جان و زخم دلم در این زمانه ی بی احساس من ماندم و قامتی خمیده ! به کدامین گناه ؟ شبستانِ کلبه ی وجودم را به آتش کشیدی اینک گوشه ای کِز کردم و رنگ پریده ی فصلِ خزانم بعد از تو شده ام شبِ پر تشویش و پر از درد و رفتنت شبیخون زده اندوهِ زنانه ام را این کبریت بی خطر شده در تنهایی بسوزد و کمر خم کند دیگر جایی کنار تو ندارد می سوزم و می سازم تا دوباره ساخته شوم چون پولاد   آذر غلامی(پاییز )     ❤️❤️ روابط عمومی...

تو همان جمعه معروف پراز دلتنگے تو همان بغض گلو گیر شب یکرنگی تو هجوم همه ے خاطره هاے وحشے بے غم و غصه  نگهبان دل من میشی دل سپردن به تو ساده است شبیه برفه توی  روزاے غمم بودن تو میصرفه تو که باشے پُرِ نور  میشه قلب و دلم تو پرے زاده ے عشقے تو ایے باغ و‌گلم تو رو باید مث قرآن  بذارم رو سرم اخه اسم تو مقدسه برام تاج سرم توهمان جمعه معروف پرازدلتنگے تو همان بغض گلوگیر شب یڪ رنگے   سمیرا رحیم زاده     ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق...