پایتخت شعر ایران

زیر ِ باران اشک ِ من را دیدُ رفت در دلش بر زخم ِ من خندیدُ رفت با نگاهی سرد و سخت و با سکوت روی ِ زخم ِ من نمک پاشیدُ رفت...     کاش چشمت رخِ زیبای ِ مرا یک زمان باز تماشا می کرد در دل ِ یخ زدهء بی روحت عشق ِ من زلزله بر پا می کرد...     کاش چشمت رخِ زیبای ِ مرا  یک زمان باز تماشا می کرد  در دل ِ یخ زدهء بی روحت عشق ِ من زلزله بر پا می کرد...     ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه...

"شور عشق "   می‌رسی از راه و پاییزم چه زیبا می‌شود خواب بی رنگ خیالم با تو رویا می‌شود تیرغم خوردست جانم، اشک خون باریده ام بی توای آرام جان ،  درسینه غوغا می  شود آب دریا، شور شد از اشک ماهی های رود قطره ای کوچک به شورِ عشق دریا می شود پر زدی در آسمان ای ماهِ زیبای زمین ماه هم با دیدن روی تو ، شیدا می‌شود رفته ای از خاک ،  عطر  بودنت را باد برد در نبودت هر نفس ، آیینه تنها می شود چشمِ من دریای غم‌ها شد، ولی دارم یقین بعد از این ایام شادی باز...

دستم را بگیر من از دیار فراموشی به سویت آمده ام به چشمانم  بنگر در پشت پرده ی چشمانم دنیایی جاریست ناگفته هایم را در عمق دریای چشمانم بخوان صدایم را بشنو پر احساس ترین نوای موسیقی در آن موج میزند جهانم را ببین جهانی به گستردگی  قلبی بی دلشوره   سیده‌رقیه( افسون ) هاشمی     ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته...

ای دست ها ای چشم های آزرده از من فرصت تماشا را چرا به دیوار سپرده اید؟ بادها گناهی ندارند پرده ها نیز و پنجره هایی که عادت کرده بودند به دیدنت, می روم دور می شوم از هرجا که عطر تو پیچیده است از هر جا که آئینه ها زیبائی تو را به رخم می کشند از هر جا که رفته ای, باز نکن به ماجرا پای پنجره را به جرم آشی که افتاده باشد از دهان سوخته یا نسوخته و ماجرای این عشق بچرخد، دهان به دهان پنجره و باد   سحر قهرمانی     ❤️❤️ روابط عمومی...