اثری از بانوی هنرمند واله مختاری _نشر حوزه مشق
تمام می شود و می رود پیِ کارش هجومِ زخمیِ کابوسِ تلخ و تب دارش هراس و وحشتِ جنگی که با خودش دارد جنازه های رهایی که شد عزادارش خیالِ جنگِ درونش به ناکجا برده مرور کرده تمامیِ حال و احوالش سکوت میکند و با خودش در انکارست همو که قفل زده بر دل و بر افکارش نشسته با خودِ ویران مجادله اول سپس تمام دلش را سپرد به آوارش اگر چه عاشق او بود،با خودش جنگید کنار آمده با دل و بسته طومارش که "هر که چهره برافروخت، نه دلبری داند" دل است و لذت اظهار عشق و اقرارش...