اثری خواندنی از بانوی هنرمند زهرا صالحی شاهی _نشر حوزه مشق
گلوگاهِ "زن" دروازه یِ بهشت است از جامش تشنگی را مینوشی در پوستِ شب نفس هایش را که می دمد بی درنگ حتی اتاق هم عریان میشود دیوارها میمیرند "تن" زمان را می دزد و شرم؛ در لباس هایش جان می کَند! در تواَمانِ لب ها یکدیگر را می بَلعند زیرا که "بوسه" بَلیغترین مبحثِ شناساییست! بوییدن ساییدن لغزیدن و انعکاسِ صدا.... ... ... ..... در تکاپویِ تعویق رود جاری میشود برکه ها پر میشوند گنجشک ها میخوانند و ناگهان تابستان پدیدار میشود و بی سرزمین تر از دیروز تنِ شرجی اش را ورق می زند تعریق لحظه ها ....