قلم شما

شعری خواندنی از بانوی هنرمند فرانک غفوری_نشر حوزه مشق

ماجرا مثل روز روشن بود
چشم های تو قاتلِ من بود

چشم هایت دو گرگ شهر آشوب
منِ بره، به دست شان مغلوب

این وسط عشق ، دست و پا می زد
دم از احساسِ نابجا می زد!!

این وسط، عشق، کودتا می کرد
بند، بندِ مرا جدا می کرد

در سرت فکر جنگ می چرخید
چشم هایت مرا که می بلعید

زیر ِ آتشفشان خونبارت …
من نشستم به قصد دیدارت

در تنت انتحار می رقصید
جای دستت دو مار می رقصید

بی تفاوت، در عین خونسردی
کشورم را احاطه می کردی

زخمِ قلبم عمیق می ماند
بر رگم ردًِ تیغ می ماند
روی لب های خشک و تب کرده
قرمزِ رنگِ جیغ می ماند
روی این ماجرای بعد از من …
قلب مردم رقیق ،می ماند
قصه ام در تمام دوران ها …
مثلِ بیت العتیق، می ماند
ثبتِ این اتفاقِ در لحظه…
روی ساعت ،دقیق می ماند
ناتمامم هنوز در قصه …
در زمانی که ضیق می ماند !!

آیه هایِ عذابِ من بودی !!
در عطش ها ، سرابِ من بودی

له شده آرزوی بسیاری
زیر آن چکمه های تاتاری

زنِ این قصه خون دل می خورد
پیکرش را به دوش خود می برد

تا خودش را به مرگ، بسپارد
که تو را این وسط، نگه دارد!!

تا به مشروطه اش نپیوندی
*مجلسش را به توپ می بندی!!

با تو هستم ، خدای استبداد!!
عشق را، دستِ تو نباید داد

فرانک غفوری

 

 

❤️❤️

روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق

https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir

چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب  تبدیل رساله دکتری به کتاب  مشاوره، نگارش و تدوین پایان نامه و رساله در رشته های علوم انسانی و اسلامی استخراج مقاله از پایان نامه و اکسپت مقاله  انجام طراحی جلد و صفحه آرایی در بالاترین کیفیت  ویراستاری حرفه ای کتاب

همین الان به کارشناسان حوزه مشق پیام بدهید.

۰۹۱۹۱۵۷۰۹۳۶

۰۹۳۹۳۳۵۳۰۰۹

 

Author Image
فردین احمدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *