قلم شما

اثری فاخر از هنرمند فرهیخته علیرضا بدیعی_نشر حوزه مشق

انتظار یار چشم من منتظر دیدن یار است هنوز زان سبب بی حرکت خیره به راه است هنوز تا که شاید مگر از دور بیاید روزی پلک بر هم نزند دیده به راه است هنوز اشکی از گوشه چشمم که روان می‌بینی ز غم دوری یار است که جان است هنوز این خماری که هویدا است ز چشمان ترم مستی زود رس از دیدن یار است هنوز چو به چشمم نگری نقش رخش خواهی یافت رخ زیبا ش ز چشمم هم عیان است هنوز تو « بدیعی » نگران از چه به خود می‌ پیچی ؟ او ز ره می...
قلم شما

شعری زیبا از بانوی هنرمند نسترن بانو (جانکی)_انتشارات حوزه مشق

روزی که می رفتی برایم شعر هم غم می سرود رفتی تو اما هر غروبی، بی تو صد تاجمعه بود جان می گرفتی تا که من مدیونِ قلبم می شدم دلتنگ یاری سنگ دل هستم که از من دل ربود دلگرم کردی جانِ من را، بعدِ آن آشفتگی من شاعری کردم نگاهی را که قلبم را گشود می خواستم تا اشکِ خود ارزان فروشم صد دریغ از جمعه بازاری که اشکم را کمی خواهان نبود!   ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق   https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir   چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل...
قلم شما

اثری خواندنی از بانوی هنرمند پرستو نیکوکاران_نشر حوزه مشق

مرا باخویشتنم غوغاییست .درون سینه ام طوفانیست که باهر نفس هو هو کنان بر سینه میکوبد سرد است اینجا خیلی سرد دراین سالیان انجماد قندیل بسته ام عمری  مثل عروسک بادوچشم شیشه ای دنیارا تماشا میکنم .دلم ویرانه ای زنگار بسته است که سالیان درازیست خانه تکانی نشده . من همان پرستویی هستم که از کوچ جامانده بالهایم خشک شده است خدایم یاریم ده  پروازدوباره ام بیاموز میخواهم اوج بگیرم .   ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه مشق https://ketabbaz.hozeyemashgh.ir چاپ انواع کتاب: شعر،داستان،دلنوشته،رمان،زندگینامه،سفرنامه،نمايشنامه،فیلمنامه، تبدیل جزوات اساتید،مربیان، معلمان و دانشجویان به کتاب تبدیل پایان نامه کارشناسی ارشد به کتاب ...
قلم شما

اثری خواندنی از بانوی هنرمند نسیم یاقسمت_انتشارات حوزه مشق

خيلی وقتا لازمه تمام چیزایی که با سختی به دست آوردیم رو رها کنیم و بگذریم بیشتر وقتا با ترس اینکه زیر ی بنایی خراب زندگی کنیم روزی هزار بار می‌میریم و زنده میشیم ولی باز ترس رها کردنش رو داریم و با حماقت با چنگ و دندون سعی میکنیم بنا رو نگه داریم تا آوار نشه سرمون ولی اگر فقط یکبار تصمیم بگیری ی لگد بزنی به بنای سست و واسه همیشه ویرونش کنی درسته که تمام اون تلاشت برای نگه داشتنش دود میشه میره هوا اما مطمئن باش دیگه روزی هزار بار نمیمیری و زنده بشی ترسا رو...
قلم شما

شعری زیبا از بانوی هنرمند الهه عبدلی _نشر حوزه مشق

جدال خانه اش ویران بود در دلش ایمان بود روی می تافت از این پنجره ی رو به افول چشم و گوشش همه در محور دیوار صعود نور آشفتگی از سقف هویدا شده بود پرچم نفرت از این بام مهیا شده بود عقل و هوشش همه در بند سراپرده عشق؛ رفته و یک شبه در عرش الهی شده بود خنده یأس به سرعت همه جا می‌پیچید بوی تردید کماکان همه در قطب وجود دل هوایی شده بود و قدمی برمی داشت عقل بر خاک دلش نعره ی تیزی می کاشت آخر از عمق وجودش رخت بست آن تردید عازم مسلک...