پایتخت شعر ایران

index.png
قلم شما

شعری خواندنی از بانوی هنرمند فاطمه نیکوکاران از هنرمندان انتشارات حوزه مشق

تاکسی تو تاکسی منتظر ، دوباره بارونه مسافر بغل زیر لب می خونه "بارون بارونه زمینا تر میشه " با خوندنش حالم،از قبل بدتر میشه ویگن سلطان جاز، آهنگی نوستالژی این قطره ها اشک نیست، من دارم آلرژی اون روزا بابا جون، نواراشو می چید صدای موسیقی ، تو خونه می پیچید یه وقتایی چشماش از گریه تر می شد یه وقتا هم انگار،  حالش بهتر می شد بزرگ شدیم با این شعرا و آهنگا خاطره ها جا موند،دوراز ما  فرسنگا این هوا و بارون، آدمو می گیره هرکسی خوب یا بد، احساسش درگیره تو فکر بودم سالها، با خودم...