پایتخت شعر ایران

"دست از تو برنداشتم" نشد که من، پیشت بمونم واسه ی همیشه یه وقتایی، زندگی اونجور که میخوایی نمیشه نشد فراموشت کنم ، وقتی ازت گذشتم تو قلبمی و من هنوز، دست ازتو برنداشتم سخته یکی، باشه برات همه بود و نبودت پر بکشه به سمتِ اون،قلب و روحو وجودت اما نتونی، رنجِ این دوری رو کمتر کنی فقط باید فاصله تو،بیشتر و بیشتر کنی هزار دفه،میشکنمُ توی خودم می ریزم تا که یه وقت آبروی هردومونُ نریزم قسمت باشه، برمیگردی یه روز به سرنوشتم به غیرِتو،هیچکسی رو من انقدر دوست نداشتم...   ❤️❤️ روابط عمومی انتشارات بین المللی حوزه...

نفس نام تو اندر غزلم جان دارد آیه های غزلم معنی باران دارد مثل خون در رگ و در جان وتنم در میان غزلم نام تو جریان دارد امشب انگار ردیف غزل من شده ایی این قلم هم به تو و نام تو ایمان دارد رقص گیسوی تو در باد بهار عطر باران وسط جنگل گیلان دارد تو که نقاشی زیبای خدایی نفسم هر نفس با نفس گرم تو امکان دارد دخترم عشق نگاه تو قداست دارد مثل عشقی که همین پرچم ایران دارد به گمانم که خدا ثانیه ی خلقت تو یک بشارت به زمین داد که مهمان دارد...